در حال بار گذاری
امروز: جمعه ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۳

دین و اندیشه > آيا جامعه ما تاب عدالت‌گستري امام زمان(عج) را دارد

گروه دين و انديشه:يکي از مهمترين مسائل براي دوستداران امام زمان(عج) در ارتباط با ايشان، آگاهي نسبت به وظايف فردي و اجتماعي خودشان است تا بتوانند رسالت خود را در برابر آن موعود منتظر به درستي انجام دهند.

     گروه دين و انديشه:يکي از مهمترين مسائل براي دوستداران امام زمان(عج) در ارتباط با ايشان، آگاهي نسبت به وظايف فردي و اجتماعي خودشان است تا بتوانند رسالت خود را در برابر آن موعود منتظر به درستي انجام دهند.
    به همين جهت درباره اهميت ايجاد جامعه منتظر با حجت‌الاسلام و المسلمين سيداحمد موسوي؛ کارشناس مهدويت و مدير گروه قرآن پژوهشکده مهدويت و موعودگرايي گفت‌وگو کرديم که در ادامه مي‌خوانيد؛

      در مسئله مهدويت بسياري از مردم به مسائل حاشيه‌اي مثل نشانه‌هاي ظهور علاقه نشان مي‌دهند و عموم جامعه نسبت به وظيفه خود در قبال امام بي‌توجه هستند. لطفا در اين رابطه و نقش اساسي مردم در تحقق امر ظهور توضيح بفرماييد؟
    دوازده قرن از ولادت امام زمان(عج) گذشته است. در روايت داريم که حضرت سنتي از حضرت نوح دارد. قرآن مي‌فرمايد حضرت نوح داراي عمر طولاني بود. مدت تبليغ ايشان در ميان قومشان ??? سال معرفي شده است، اين غير از مجموعه عمر حضرت نوح است. الآن هم دوازده قرن است خدا امام زمان(عج) را قرار داده است يعني از ناحيه خدا آنچه بايد براي هدايت بشر انجام مي‌شده، انجام شده است. خدا بايد امام و هادي و راهنما بفرستد و خدا اين امام و هادي و راهنما را فرستاده است. قرآن هم مي‌فرمايد که ما براي هر قومي و هر جامعه‌اي در هر زماني هدايتگري مي‌فرستيم.
    از سوي ديگر امام بايد آماده باشند چون ايشان راهنمايي است که بناست استعدادهاي بشر را شکوفا کند و بشر را به اوج خودش برساند چه ابعاد زندگي مادي و چه ابعاد روحاني. امام زمان(عج) هم امامي هستند حي، موجود و آماده که همه فضائل انبيا در وجود مقدس ايشان جمع شده است. مي‌ماند مردمي که بايد با اين امام همراهي کنند تا او بتواند جامعه صالحان را روي زمين ايجاد کند.
    پس در موضوع هدايتگري چه بحث از سلسله انبيا باشد و چه بحث از سلسله امامت و چه بحث مهدويت باشد، يک وظيفه به خداي متعال برمي‌گردد که خدا هدايتگري را انجام داده است. يک شأن به امام برمي‌گردد که او بايد آماده باشد و امام زمان(عج) آماده هستند. يک شأن و وظيفه به ما مردم برمي‌گردد که اگر توان ياري کردن حجت خدا را نداشته باشيم حجت هست اما حکومت و جامعه صالحان نيست.
    علت حکومت مدني رسول مکي
    من مطالبي از قرآن و تاريخ اسلام را مطرح مي‌کنم که از آن عبرت بگيريم و جامعه‌اي شويم که قدرت همراهي با منجي موعود را داشته باشد. پيامبر اکرم(ص) بعثتش در شهر مکه انجام شد. 13 سال از بعثت گذشت اما در مکه حکومت پيامبر(ص) اتفاق نيفتاد. نه تنها حکومت نبود بلکه جان پيامبر(ص) در مکه به خطر مي‌افتد لذا حضرت ناچار به هجرت مي‌شوند و ايشان از شهر مکه خارج مي‌شوند. مردم يثرب با پيامبر(ص) عهد و پيمان مي‌بندند که حضرت را ياري کنند و در نتيجه ايشان در شهر يثرب تشکيل حکومت مي‌دهند. لذا پيامبر مکي، حکومتش مدني آغاز مي‌شود گرچه بعدها حکومت حضرت رشد مي‌کند و تمام جزيره العرب را مي‌گيرد و به تصريح قرآن کريم در سه آيه روزي اين اسلام و اين دين همه جاي جهان را خواهد گرفت: «هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ كَفى بِاللهِ شَهيداً؛ او كسى است كه رسولش را با هدايت و دين حق فرستاده تا آن را بر همه‌ اديان پيروز كند و كافى است كه خدا گواه اين موضوع باشد».
    يثرب با آمدن پيامبر(ص) شهر جديدي مي‌شود و تمدن اسلامي وارد اين شهر مي‌شود، ارزش‌ها متفاوت مي‌شود و نظام انساني و الهي حاکم مي‌شود. اوس و خزرج که تا ديروز به جان هم مي‌افتادند و به همديگر رحم نمي‌کردند با آمدن پيامبر(ص) در حکومتي که او ايجاد کرده است با هم همکاري مي‌کنند و روحيه برادري ميانشان حاکم مي‌شود و تلاششان در جهت اين قرار مي‌گيرد که به هم خدمت کنند.
    به نظر مي‌رسد جامعه ما در موضوع انتظار گاهي به شدت درگير ظواهر مي‌شود؛ برپايي مناسک مهدوي مانند جلسات دعاي ندبه و زيارت آل‌يس و جشن نيمه شعبان و ابراز عشق و علاقه به امام زمان(عج) و دعا براي ظهور آن حضرت، و به همين مراسم اکتفا مي‌کند.
    اشاره کردم که خداوند عالم را بدون امام قرار نداده است و امام زمان(عج) امامي است که همه فضائل اوليا و انبيا را در خودش جمع کرده و امام آماده است. اگر ما به جشن گرفتن به عيد نيمه شعبان بسنده کنيم کمترين کار را کرده‌ايم در حالي که ما بايد در انجام وظايفمان به اوج برسيم تا مورد تاييد خداي متعال واقع شويم. ظهور در جامعه آماده اتفاق مي‌افتد. الآن مردم ما بسيار مردم خوبي هستند و ديندار و اهل‌بيت‌دوست هستند ولي اين کف کار است و ما بايد به عنوان منتظران او آگاه باشيم که براي ظهور حضرت بايد چه جامعه‌اي فراهم شده باشد.
    حکومت امام عصر(عج) عدالت‌گستر است ولي آيا جامعه ما تاب آن عدالت‌گستري را دارد؟ وقتي بچه‌ها مي‌خواهند وارد مدرسه شوند بايد به سني برسند که تحمل حضور در مدرسه را داشته باشند تا در آنجا تربيت شوند و رشد کنند. هر جامعه‌اي اين ظرفيت را براي رسيدن به جامعه موعود و تمدن حضرت امام زمان(عج) ندارد. جامعه بايد به کمالاتي رسيده باشد تا توان همراهي با امام را داشته باشد لذا ما ?? امام قبل از امام زمان(عج) داريم ولي مردم با آنها همراهي نکردند. اميرالمومنين(ع) در آخرين سخنراني خود که در خطبه ??? نهج البلاغه آمده است گريه مي‌کنند و با دست بر صورت خود مي‌کوبند و مي‌فرمايند: «أَيْنَ عَمَّارٌ وَ أَيْنَ اِبْنُ اَلتَّيِّهَانِ وَ أَيْنَ ذُو اَلشَّهَادَتَيْنِ». حکومتي که علي(ع) بناست بر پا کند انسان‌هايي در ظرفيت عمار و مالک مي‌خواهد و الا چيزي از بر مسند نشستن حضرت نگذشته بود که يک عده پيمان شکستند و مسئله جمل بر پا شد، طولي نگذشت که حضرت خواست بساط تبعيض معاويه را جمع کنند ولي بي‌بصيرت‌ها اجازه ندادند، از سوي ديگر نهرواني‌ها از جبهه خود حضرت، عليه ايشان قيام مي‌کنند.
    ايجاد جامعه‌اي براي خدمت کردن
    در روايت امام صادق(ع) هست که قبل از اينکه حضرت بيايد »لابد للناس من أن يمحصوا، و يميزوا، و يغربلوا و يخرج في الغربال خلق کثير« يعني مردم بايد غربال شوند، بايد امتحان شوند، بايد خلوص پيدا کنند. وقتي خالص‌سازي اتفاق افتاد مردم عدالت‌خواهي باقي مي‌مانند که محکم پاي امام بايستند. در دعاي عهد مي‌خوانيم خدايا من هر روز صبح عهد جديدي با حضرت مي‌بندم، عهد و عقد و بيعتي که هرگز زير آن نمي‌زنم. اين آن سقفي است که الحمدلله ما در مردم خودمان مي‌بينيم. مردم ما عهدي با آرمان‌ها بستند و به چنان استقامتي رسيدند که نه تهديدات بيروني و نه حتي ريزش‌هاي دروني در آنها اثر نمي‌گذارد و پاي آرمان‌ها ايستادند و در صحنه‌هاي مختلف حاضرند، با اينکه هم مشکلات داخلي را مي‌بينند و هم موانعي بيروني را، ولي در راه حق ايستادگي دارند.
    ما از کف وظايف که شامل ارتباط قلبي است شروع مي‌کنيم و تا سقف مي‌رسيم که ايجاد جامعه‌اي براي خدمت کردن است. در جامعه‌اي که روحيه خدمت دارد کارها زمين نمي‌ماند، شبيه همان چيزي که در اربعين مي‌بينيم. در اربعين با محوريت امام حسين(ع) همه مشتاق خدمت هستند و همه بهترين خدمت را دريافت مي‌کنند. در نقطه مقابل دشمنان تلاش مي‌کنند ما وارد هيچ مرحله‌اي از انجام اين وظايف نشويم. در گام اول مي‌خواهند مردم اصلا به ياد حضرت نباشند. جايي که ارتباطات قلبي آمد و مردم به ياد حضرت هستند، در گام دوم تلاش مي‌کنند ميانشان وحدت اتفاق نيفتد و ياد امام زمان(عج) در حد نماز استغاثه باشد.
    بنابراين اگر جامعه آمادگي نداشته باشد مي‌بينيم اميرالمومنين(ع) در جامعه هست ولي خون دل مي‌خورد و نهايتا به شهادت مي‌رسد و قبر حضرت مخفي مي‌شود. ده امام بعد از اميرالمومنين(ع) مي‌آيند ولي همه به شهادت مي‌رسند و دو امامي که به سمت حکومت رفتند خونشان ريخته مي‌شود، لذا ما خطاب به امام حسين(ع) مي‌گوييم؛ »ثارالله و بن ثاره«. امام زمان(عج) از نسل ثارالله است ولي ثارالله ديگري نخواهد شد چون مردم پاي امام و نظام امامت ايستادند. ما يک امام داريم و يک نظام امامت داريم. امام را خدا مي‌فرستد ولي مردم بايد با نظام امامت همراهي داشته باشند. در اين شرايط دشمنان يا شخص امام را هدف قرار مي‌دهند يا جايي که دستشان به امام نرسد مانع برپايي نظام امامت مي‌شوند. در اين فضا ما چه وظايفي داريم؟ بايد اول با امام ارتباط قلبي داشته باشيم و دوم اينکه تمام تلاشمان را بکنيم که نظام امامت استقرار پيدا کند و امروز هيچ راهي براي استقرار نظام امامت امام زمان(عج) بالاتر از انقلاب اسلامي نداريم.
     لطفا نمونه‌هاي ديگري از تاريخ اسلام و آيات قرآن بيان بفرماييد که ياري کردن حجت الهي توسط مردم چه سرانجامي در پي دارد؟
    بله؛ يک نمونه از تاريخ عرض کنم. در شهر کوفه مردم نامه براي امام حسين(ع) مي‌نويسند و امام را دعوت مي‌کنند. امام نايب مي‌فرستند. مردم با نايب ايشان بيعت مي‌کنند. وقتي عبيدالله وارد شهر کوفه مي‌شود اولين اقدام عبيدالله تجهيز مردم براي مقابله با امام حسين(ع) نيست بلکه اول مردمي که با نايب امام بيعت کردند را از بيعت ايشان خارج مي‌کند، بعد نايب را غريبانه در شهر کوفه به شهادت مي‌رساند، از اينجا به بعد مردم را عازم کربلا مي‌کند تا با حضرت مقابله کنند. امام کاظم(ع) هم فرمودند دوره غيبت دوره محنت است. اين محنت امتحاني براي شيعه است، شيعه خالصي که پاي امام محکم ايستاده است.
    عاقبت بني اسرائيل؛ نتيجه همراهي نکردن رهبر الهي
    قرآن مي‌فرمايد بني اسرائيل سال‌ها گرفتار ظلم فرعون بودند تا نهايتا دعا کردند؛ خدايا، يک منجي براي ما بفرست. خداي متعال حضرت موسي را برايشان مي‌فرستد. اراده فرعون اين بود که موسي به دنيا نيايد لذا دستور داد تمام پسران بني اسرائيل را به قتل برسانند ولي اراده خدا چيز ديگري بود و در کاخ خود فرعون، موسي بزرگ شد. بعد که موسي به پيامبري مبعوث شد و بني اسرائيل را از دست فرعون نجات داد، قرار شد کشور جديد تاسيس کند که در آن کشور حضرت موسي بر اساس دين خدا حکومت کند. لذا حضرت موسي بني اسرائيل را به سمت بيت المقدس حرکت مي‌دهد ولي از آنجا کارشکني بني اسرائيل شروع مي‌شود.
    اولين کار فتنه سامري بود، امروز هم بايد حواسمان به سامري‌ها باشد، گاهي ادعاي مهدويت مي‌کنند، گاهي ادعاي ارتباط با امام زمان(عج) مي‌کنند. حضرت موسي به هر زحمتي بود بني اسرائيل را به بيت المقدس رسانيد و به آنها گفت وارد اين سرزمين مقدسي شويد که خدا اين سرزمين را براي شما مقدر کرده است ولي قومش پاسخ دادند در اين شهر مردم جبار و ستمگري هستند و تا اينها در شهر هستند ما پا در اين شهر نمي‌گذاريم، تو و خداي تو با اينها بجنگيد و شهر آماده را تحويل ما بدهيد، بعد ما وارد مي‌شويم. اين انتظار از جنس بني اسرائيل است. در آنجا حکم خدا عوض شد و بيت المقدسي که براي آنها مقدر شده بود، چهل سال برايشان حرام شد.
    به گزارش امانت به نقل از ايکنا،جان کلام اينکه خدا بايد حجت بفرستد، دوازده قرن است امام را فرستاده است، امام بايد آماده باشد که او آماده است، ما بايد لشکر صاحب الزمان را بايد براي ماموريت جهاني حضرت آماده کنيم و ماموريت حضرت، انسان‌هاي متعهد و متخصص مي‌خواهد.

نظر خود را بنویسید ...

نظر سنجی